loading...
㋡㋡نمکستان㋡㋡
امیرمحمد بازدید : 283 یکشنبه 02 شهریور 1393 نظرات (1)

کفن دزدی در بستر مرگ افتاده بود،پسر خویش را فراخواند

پسر به نزد پدر رفت گفت ای پدر امرت چیست ؟

پدر گفت ،پسرم من تمام عمر به کفن دزدی مشغول بودم و همواره نفرین خلقی بدنبالم بود

اکنون که در بستر مرگم و فرشته مرگ را نزدیک حس میکنم

بار این نفرین بیش از پیش بردوشم سنگینی میکند

از تو میخواهم بعد از مرگم چنان کنی که

خلایق مرا دعا کنند و از خدای یکتا مغفرت مرا خواهند. ..

پسر گفت ای پدر چنان کنم که میخواهی و از این پس مرد و زن را به دعایت مشغول سازم

پدر همان دم جان به جان آفرین تسلیم کرد.

از فردا پسر شغل پدر پیشه کرد

با این تفاوت که کفن از مردگان خلایق می دزدید و چوبی در شکم آن مردگان فرو مینمود

وازآن پس خلایق میگفتند خدا کفن دزد اول را بیامرزد که

فقط میدزدید و چنین بر مردگان ما روا نمیداشت 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط مریلا در تاریخ 1393/06/02 و 22:51 دقیقه ارسال شده است

عالی بودشکلک
پاسخ : ممنون خانومی


کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
بـــــــه نمکــــستــان سایت خـــنده و طنـــز خــــــــــوش آمــــــدیـــــــد بـــــرای حمایت از ما نظـــرات خود را برای ما بـــذارید ممنون براتون ارزوی لحظات خوبی رو در این وبلاگ دارم
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    طرفدار چه تیمی هستید آیا؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 696
  • کل نظرات : 79
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 15
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 35
  • بازدید امروز : 23
  • باردید دیروز : 95
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 325
  • بازدید ماه : 945
  • بازدید سال : 6,732
  • بازدید کلی : 91,348
  • کدهای اختصاصی
  • کد نمایش افراد آنلاین

  • ��


    کد موزیک