دلم برای این راننده تاکسیا از اعماق وجود میسوزه ، شروع میکنن یه جریانی رو با آب و تاب تعریف میکنن به جای حساسش که میرسن یه هو مسافر میگه من همینجا پیاده میشم ! چقدر شد؟
قیافه راننده :|
دوباره قیافه راننده :|
برای بار سوم قیافه راننده :|
دلم برای این راننده تاکسیا از اعماق وجود میسوزه ، شروع میکنن یه جریانی رو با آب و تاب تعریف میکنن به جای حساسش که میرسن یه هو مسافر میگه من همینجا پیاده میشم ! چقدر شد؟
قیافه راننده :|
دوباره قیافه راننده :|
برای بار سوم قیافه راننده :|