حالا اگه ما از این کارا بکنیم ...
حالا اگه ما از این کارا بکنیم ...
دختر :می دونی فردا عمل قلب دارم؟
پسر:آره عزیز دلم.
دختر:منتظرم می مونی؟
پسر رویش رابه سمت پنجره ی اتاق دختر بر می گرداند تا دختر اشکی که از گونه اش می چکد را نبیند.
پسر:منتظرت می مانم. دختر:خیلی دوست دارم. پسر:عاشقتم عزیزم.
بعد از عمل سختی که داشت و بعد از چندین ساعت بیهوشی کم کم داشت هوشیاری خود را به دست
می اورد...
بازم خداروشکر که الحمدالله وگرنه والا به خدا !!!
ميشينم حبابا رو ميتركونم قلبا بپاچه بيرون! اصن لذتي ميده كه نگو
دیروز تو کتاب فروشی یه دختره 12-11 ساله رو با مامانش دیدم که میگفت مامان رمان تقاصو
میخوام،شرمسار عشقو تموم کردم!
اونوخت من به سن این بودم مبهم ترین کتابی که خونده بودم حسنی به مکتب نمیرفت بود
شما يادتون نمى ياد،يه زمانى آمريکا با ما دشمن بود و ما رو تحريم مى کرد :))
دختر خالم زنگ زده ميگه مشخصات كامل لپتاپتو بده كار دارم
ميگم چيكار داري؟
ميگه ميخوام يه مدل بالاترشو بگيرم تا چشات در بياد!
خدایی من چیکار کنم از دست این فک و فامیل؟ :|
نتیجه مذاکره با من:
ﻳﺎ ﺣﻖ ﺑﺎ ﻣﻨﻪ
ﻳﺎ ﺗﻮ ﻧﻤﻴﻔﻬﻤﻲ ﺣﻖ ﺑﺎ ﻣﻨﻪ
ﻳﺎ ﺍﻳﻨﻘﺪﺭ ﻣﻴﺰﻧﻤﺖ ﻛﻪ ﻛﺎﻣﻼ ﺑﻔﻬﻤﻲ ﺣﻖ ﺑﺎ ﻣﻨﻪ
به سلامتی خودم که وقتی با عشقم تو کافی شاپ قرار دارم .....
از ترس اینکه یه دختر دیگه زنگ بزنه گوشیم رو خاموش نمیکنم!!
.
.
.
ریسکش بالاست !! کلا باتریشو در میارم میذارم تو کفشم
نمونه از مذاکرات من و پدرم 100 درصد واقعی:
بابام : ببین پدرام اول گوش کن ببین چی میگم
بعدش یا قبول کن
یا فکراتو بکن بعدش قبول کن!!
قیافه ی من =
ﻓﻘﻂ ﻳﻪ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﻪ ﻛﻪ ﻣﻴﺸﻴﻨﻪ ﻳﻪ ﺩﻝ ﺳﻴﺮ ﻏﻴﺒﺖ ﻣﻴﻜﻨﻪ
ﻭ ﺣﺮﻑ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﺭﻩ ﺍﺧﺮﺷﻢ ﻣﻴﮕﻪ
ﺍﺻﻼ ﺑﻪ ﻣﺎ ﭼﻪ،ﻣﺎ ﺑﻪ ﻛﺴﻲ کاری ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ
ﻫﺮﻛﻲ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﯿﮑﻨﻪ :|
يارو داشت واسه دوستش تعریف میکرد: آره، چند وقت پیش داشتم توی جنگل می رفتم، که یک دفعه یک
شیر وحشی بهم حمله کرد، منم نتونستم فرار کنم اونم منو گرفت و خورد
دوستش میگه: آخه چطوری میشه؟ تو که الان زنده ای و داری زندگی می کنی!!
يارو میگه: ای بابا، کدوم زندگی؟ تو هم به این میگی زندگی
پرسپولیسیا بیاین پایین
.
.
.
.
.
.
.
.
.
حالا برین بالا :)))
طرح اسکل کردن لُنگیا
.
.
.
.
من اولش خیلی قشنگ بودم
.
.
.
.
.
.
.
اما نامردا تو بیمارستان عوضم کردن
تعداد صفحات : 47